- جبران گردیدن
- تلافی شدن (خسارت و مانند آن)، جوش خوردن استخوان شکسته
معنی جبران گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وادار بدیدن کردن، منتظر شدن، مشوش شدن پریشان شدن
سنگین شدن ثقیل شدن، یا گران گردیدن خواب. خواب سنگین عارض شدن: آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحر گاه گران میگردد. (صائب) یا گران گردیدن سر. تکبر فروختن، سرمست شدن: گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل وقت آن آمد کز باد گران گردد سر. (فرخی)، زیاد شدن قیمت افزون شدن بها